Web Analytics Made Easy - Statcounter

صادق آهنگران نامش با جبهه و جنگ گره خورده است. حالا بعد از سال‌ها از دفاع مقدس، نوا و نوحه‌های او به گوش‌ها آشناست. او درباره روزهای دفاع مقدس می‌گوید که تلخ و شیرین جنگ‌، برایش شیرین بود. به گزارش جهان نيوز، صادق آهنگران از جمله افرادی است که نامش با جنگ و دفاع مقدس پیوند خورده است. «ای لشکر صاحب زمان، آماده باش، آماده باش»، «با نوای کاروان»، «سوی دیار عاشقان» و دیگر نوحه‌های او، خلق شیوه‌ای جدید در عرصه نوحه بود؛ شیوه‌ای که با همکاری زنده‌یاد معلمی شکل گرفت و بعد از آن، تا امروز به شکل‌های مختلفی ادامه دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


صادق آهنگران به لحاظ حضورش در جبهه و نقشی که در پشت جبهه برعهده داشت، خاطرات تلخ و شیرین بسیاری دارد که البته خودش معتقد است همه این خاطرات شیرین‌ است. قرار است کتاب خاطرات او به همراه نوحه‌هایی که در سال‌های دفاع مقدس خوانده شده، در قالب مجموعه‌ای دو جلدی منتشر شود. این خاطرات از دوران کودکی آهنگران تا زمان حاضر را دربرمی‌گیرد. آهنگران می‌گوید که قصد داشته با بیان خاطرات از دوران پیش از انقلاب تا دوره کنونی، سیر نوحه‌های دفاع مقدس را به نسل جدید نشان دهد.
آهنگران نیز همانند بسیاری دیگر از فرماندهان و رزمندگان حالا بعد از سه دهه خاطرات خود از روزهای دفاع مقدس را می‌نویسد. آهنگران در همین رابطه می‌گوید که مانند بسیاری دیگر از رزمندگان برای پرهیز از ریا، خاطراتش را تاکنون ننوشته است، اما بعد از توصیه رهبر معظم انقلاب احساس کرده که نوشتن خاطراتش ادای دینی است به شهدا. حالا قرار است تلخ و شیرین روزهای آهنگران در یک مجموعه دو جلدی به چاپ برسد. گفت‌وگویی که در ادامه منتشر می‌شود، بخش نخست مصاحبه آهنگران با تسنیم است:

*تسنیم: شما آدم پرمشغله‌ای هستید. سرتان خیلی شلوغ است، انجام کارهای هنری، شرکت در مجالس مذهبی و مداحی و ... همه این‌ها خیلی وقت شما را می‌گیرد. با توجه به این، دوبار اقدام به گفتن خاطرات، تکمیل و انتشار خاطراتتان کرده‌اید. چه ضرورتی احساس کردید که خاطرات را پس از گذشت تقریباً سه دهه بنویسید و دوباره تکمیلش کنید؟
تأسف می‌خورم از اینکه در زمان جنگ این خاطرات را ننوشتم. در زمان جنگ اهمیت این موضوع برایم خیلی جا نیفتاده بود، یعنی آینده‌نگری نکردم. دوستانی بودند که با آینده‌نگری و زیرکانه این روزها را در نظر داشتند، اما من به خاطر مشغله یا به خاطر یک‌سری اتفاقات این فرصت را نداشتم تا خاطرات را همان زمان بنویسم. از سوی دیگر، فکر می‌کردم رزمنده نباید ریا کند؛ البته این فکر در میان اکثر بچه‌ها بود.
نیت‌ها خیر بود، اما ضرری که این نوع نگاه داشت، این بود خوب نتوانستم حواسم را روی فداکاری‌های بچه ها متمرکز کنم، صحنه‌هایی در جنگ رخ می‌داد که نقل آنها برای نسل‌های آینده مؤثر بود، ماهیت رزمندگان جوان در زمان انقلاب و پیش از آن را نشان می‌داد، بیان این صحنه‌ها روشنگری در زمینه فداکاری‌ها و جنگ بود. من شاهد این صحنه‌ها و اتفاقات بودم. اگر آن زمان این حس را داشتم سعی می‌کردم این کار را انجام بدهم، اما متأسفانه آن زمان روی این قضیه دقت نداشتم. بعد از جنگ، وضعیت کمی تغییر کرد. نصایح بزرگان خصوصاً مقام معظم رهبری در این رابطه انگیزه خیلی زیادی به من داد. مشغله زیادی دارم، اما احساس تکلیف کردم. وقتی مقام معظم رهبری بر ضرورت بیان خاطرات تأکید کردند، فهمیدم که خیلی چیزها را از دست دادم و درصدد جبران آن برآمدم. به هر حال من فردی بودم که هشت سال کنار این شهدا بودم، فداکاری‌هایشان را دیدم، با نفس شهدا و به برکت اهل بیت(ع) و نفس امام(ره) در این راه قدم گذاشتم و فعالیت کردم.
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، هر فردی دیدی مختص خودش را به حوادث دارد. برای هرکسی اتفاق خاصی می‌افتد که امکان دارد برای دیگری رخ نداده باشد. اگر بچه‌های جبهه، همه این جمعیتی که از شهدا بازماندند، ذهن‌شان را فعال و خاطراتشان را یادداشت کنند، برای هر کسی تجربه واتفاق جدیدی ثبت خواهد شد که امکان دارد برای دیگری این تجربه وجود نداشته باشد. به همین دلیل مقام معظم رهبری از جنگ با عنوان گنجی که تمام نمی‌شود، یاد کرده‌اند. با توجه به این مسائل، احساس وظیفه و تکلیف کردم که در این عرصه وارد شوم و هرآنچه که در ذهن داشتم، روی کاغذ بیاورم. البته گاه در ذهن به دلیل گذشت سال‌ها خلأهایی ایجاد می‌شود، در این زمان از همسنگران، فرماندهان، دوستان و بچه‌های تبلیغات جنگ برای یادآوری کمک می‌گرفتم. فرد دیگری که من را به این کار واداشت، علی اکبری مدیر نشر یازهرا(س) بود.

تا پیش از انتشار این خاطرات، افراد مختلفی به صورت مکرر برای مصاحبه مراجعه می‌کردند، خاطره می‌گرفتند و در آرشیوها می‌بردند، اما با وجود اینکه وقتم گرفته می‌شد، اما نتیجه روشنی نداشت. به همین دلیل برای نقل خاطرات دلسرد بودم. فکر می‌کردم که با این همه مشغله و کارهایی که دارم، وقت می‌گذارم اما فایده ندارد؛ به همین دلیل به همه آنهایی که علاقه نشان می‌دادند، جواب منفی می‌دادم یا به گونه‌ای از زیر این کار شانه خالی می‌کردم. یکی از افرادی که به همین نیت مراجعه می‌کرد، آقای علی اکبری بود. او را در وهله اول طبق تجربیات گذشته رد کردم، اما او خیلی پیگیر بود. جوانی بود که جنگ را ندیده بود، اما علاقه وافری به آثار دفاع مقدس داشت. خیلی مُصر بود و بر خواسته‌اش ایستاد. دست آخر، یک روز در اهواز به او پاسخ مثبت دادم، اما نه با دلگرمی. می‌خواستم دست به سرش کنم، اما او پیله کرده بود. چند روز بعد با چند نفر سوار بر یک پراید با زحمت از تهران به اهواز آمد و تجهیزات و دوربین و ... را با خودش آورد. دلم سوخت. گفتم معلوم است بنده خدا انگیزه بالایی دارد. آن روز سه ساعت گفت‌وگو داشتیم.
علاوه بر این، مجموعه‌ای از نوارهای نوحه دفاع مقدس جمع‌آوری کرده بودم. آقای اکبری در آن جلسه خواست که این مجموعه را هم با خود ببرد. مجموعه ارزشمندی از نوارها جمع‌آوری شده بود. هم خودم این نوارها را جمع کرده بودم و هم چند نفری از مازندران، بهبان و مشهد نوارهایی را که از من داشتند، به دستم رساندند. نگهداری این مجموعه که حدود 100 حلقه نوار بود و اینکه اینطور به دستم رسیده بود، برایم ارزشمند بود. با وجود این، نوارها را به او سپردم، اما بعد از مدتی دیدم خبری از آقای اکبری نشد. با خودم گفتم که او هم نوارها را برداشت و با خود برد و خبری نشد. خیلی ناراحت بودم، تا اینکه بعد از مدتی اطلاع داد که پیگیر کارهاست. در همان ایام، سفری به شهر ری داشتم. در تماسی که در آن روزها داشتم، آقای اکبری گفت که وقتی به زیارت می‌روید، به منزل ما هم بیایید. آن زمان منزل آقای اکبری در شهر ری بود. با یکی از بچه‌های فرهنگی که همراهم بود، به منزل آقا اکبری رفتیم. همسر ایشان وقتی ما را دید، گفت تمام زندگی ما نوارهای شما شده است! خیلی تعجب کردم. دیدم اکبری تمام نوحه‌هایی را که خوانده بودم، جمع‌آوری کرده است. برای اینکه مجموعه کامل شود، به دیگر شهرها هم سر زده بود و همه را پیدا کرده و کدبندی کرده بود. رمز عملیات‌ها را هم بر نوارها نوشته بود. این‌ها را که دیدم، اعتمادم جلب شد. کاری که باید چند سال نهادهای انقلابی انجام می‌دادند، اکبری یک تنه انجام داده و از پسش برآمده بود. انگیزه پیدا کردم.

در همین زمان کتاب اول خاطرات منتشر شد. با وجود اینکه پراکنده‌گویی کرده بودم، کتاب بازخورد خوبی در جامعه داشت. رسانه‌ها به آن پرداخته بودند و مردم نیز نسبت به آن واکنش نشان داده بودند. دیدم نه، واقعاً طالب دارد. همین موضوع من را بیشتر دلگرم کرد تا پیگیر ثبت خاطراتم باشد. این اتفاقات مصادف شد با بیانات مقام معظم رهبری در خصوص ثبت خاطرات جنگ. انگیزه‌ام دوچندان شد.
علیرضا کمره‌ای، نویسنده و پژوهشگر زبردست، ناظر این کتاب بود. او گفته بود که به دنبال خاطرات آهنگران بروید و چاپ کنید، او خودش دنبال شما می‌آید. واقعاً همینطور بود. این کتاب با این پراکندگی انقدر استقبال شد. خیلی کار فنی نبود و عامیانه گفته شده بود، مُصِر شدم این دفعه خودم دنبال این قضیه بروم. در این مدت چند جلسه با آقای اکبری و چند جلسه با آقای کمره‌ای داشتم. نتیجه آن نیز ثبت خاطراتم از دوران کودکی تا این روزهاست. پیشنهاد مؤلف این بود که خاطرات تا پایان جنگ و با رحلت امام(ره) به اتمام برسد، اما من پیشنهاد دادم که با ادامه خاطرات به بعد از جنگ، سیر جنگ را ترسیم کنیم. بگوییم که جنگ از کجا شروع شد، چه روندی داشت و بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟، ارزش‌ها را چگونه به جوانان منتقل کردیم و بگوییم که شعرهای جنگ و سبک نوحه‌های جنگ چگونه شکل گرفت و ... . هدفمند جلو آمدم و دوست داشتم اینها ثبت شود. روالی را شروع کردم که پیشکسوتان حوزه خاطره‌نویسی و به خصوص رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید داشتند.

*تسنیم: گویا بخشی از کتاب خاطرات شما، به نوحه‌های شما اختصاص دارد. هدف‌تان از اینکه این بخش هم به خاطرات افزوده شود، چیست؟
موضوع دیگری که به موازات خاطرات در این اثر مورد توجه قرار گرفت، نوحه‌ها بود. قصد داشتم که با پرداختن به این وجه از خاطرات جبهه، ارزش‌های هشت سال دفاع مقدس را به مخاطب منتقل کنم و به جوانان بگویم که چطور این ارزش‌ها منتقل می‌شد؟ شعرهای جنگ چه سیری داشت، از کجا شروع شد و این سروده‌ها از چه الهام می‌گرفتند و... . من در این قضیه هم هدفمند ورود کردم. رهبر معظم انقلاب نکاتی را درباره شعر و نوحه‌ها یادآوری و تأکید کرده‌اند که از این موارد می‌توان به ضرورت پیوند شعر با دغدغه‌های مردم و مسائل روز، بیان مسائل اجتماعی و روش پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)، توجه به فرهنگ عاشورا، توجه به سبک‌های موسیقی و شعری خودمان و ... اشاره کرد. سبک شعر نوحه‌ها و موسیقی و محتوای اشعار را قبل از انقلاب و آن سروده‌ها و سبک‌هایی را که تأثیرگذار بود، بررسی کردم دیدم که بسیاری از این اشعار با فرهنگ عاشورا پیوند خوبی خورده است. سبک من سبک جنوبی بود. تلاش داشتم که در این نوحه‌ها سه بُعد از فرهنگ عاشورا؛ حماسه، سوز و پیام توجه داشته باشم. به عنوان نمونه، ‌اگر می‌خواهم از شهیدی سخن بگویم، حماسه و پیامش را بگویم و بعد به سوز و مصیبت آن نیز بپردازم. در کنار این‌ها به دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی روز توجه و پیوندی نیز با هشت سال دفاع مقدس داشته باشم. در این مدت احساس نیاز کردم که باید وارد عرصه دفاع مقدس شوم. دیگر با نوحه نمی‌توانم به صورت گسترده کار کنم. یعنی به موقعیت زمان و مخاطب و در چهارچوب شرع حرکت کنم. فکر کردم وقتی می‌خواهم راجع به «مرگ بر آمریکا» بخوانم، دیگر با سینه‌زنی و نوحه جور در نمی‌آید؛ به همین دلیل در عرصه موسیقی نیز وارد شدم تا از این طریق بردش را وسیع‌تر و گسترده‌تر کنم.

نوشتن خاطراتم ادای دین به شهدا بود
بعد از انقلاب شاعران و هنرمندان متعددی وارد این حوزه شدند. اشعار افرادی مانند مرحوم آقاسی، علیرضا قزوه و فرید طهماسبی با آن شعر معروف «سبک بالان خرامیدند و رفتند ...» و دیگر شاعران، همگی نگاهی به جبهه داشتند و با توجه به موقعیت زمانی فعلی این اشعار را سرودند و در این زمینه فعالیت کردند. با توجه روند شعر از قبل از انقلاب تا زمان جنگ،‌ بعد از جنگ و در حال حاضر، تصمیم گرفتم که این خاطرات از دوره کودکی باشد تا این سیر به خوبی نشان داده شود. عزیزان بسیاری هستند که در این راه فعالیت می‌کنند، اما قصد داشتم که این سیر از زبان من هم بیان شود.

*تسنیم: بعضی‌ها معتقدند کار یک سرباز و رزمنده تمام نمی‌شود، مگر اینکه خاطراتش را بگوید. من از صحبت‌های شما اینطور برداشت کردم که شما احساس می‌کنید که اگر این خاطرات را نمی‌گفتید، رسالت خود به عنوان یک سرباز را به اتمام نرسانده‌اید.
بله؛ همین‌طور است. آنچه که از انسان می‌ماند، کارها و هنری است که داشته است. من با نیت باقیات الصالحات خاطراتم را نوشتم. امیدوارم که دیگران هم همین نیت را داشته باشند تا روایتی نقل، کتابی نوشته و منتشر شود و به دست نسل‌های بعد برسد. بزرگان نیز همین‌ کار را کردند. به قول رهبر معظم انقلاب و امام راحل(ره)، جنگ گنجی است که همه معارف را می‌توان در آن یافت؛ مانند کربلا و فرهنگ عاشورا. هرچه بخواهیم در گنج کربلا نهفته است. دفاع مقدس هم برگرفته از فرهنگ کربلاست. هر نکته اخلاقی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگ ایثار، آرمان استکبارستیزی و ... هرچه بخواهیم در فرهنگ عاشورا و دفاع مقدس هست؛ لذا احساس کردم با انجام این کار می‌توانم نقش بسیاری در ذخیره آخرت خودم و سازندگی نسل آینده داشته باشم. نوشتن خاطرات در واقع ادا کردن دینی بود که شهدا بر گردن من داشتند.
صادق آهنگران به همراه زنده‌یاد معلمی
تسنیم: در مورد تأثیر نوحه‌ها و مداحی‌های شما برای رزمنده‌ها وجبهه‌ها بارها گفته شده و برکسی پوشیده نیست و همه بر این امر اذعان دارند، شما این نوحه‌ها را در جبهه‌ها می‌خواندید و به رزمندگان روحیه می‌دادید. همه با شنیدن این نوحه‌ها به یاد آن روزها و رشادت‌های رزمندگان می‌افتند، اما سؤالم این است که خود شما این روحیه و انرژی را از کدام سردار شهید می‌گرفتید؟
خودم اعتقادم این است که در درجه اول خدا و بعد لطف اهل بیت(ع) بود، همه چیز لطف آنها بود، این را نمی‌توان منکر شد، اما بعد از‌آن بزرگواران، اگر نَفَس شهدا نبود، این نوحه‌ها مشهور نمی‌شد. اگر شهدایی که به تعبیر امام ره صد ساله را یک‌شبه رفتند، نبودند، هیچ وقت منِ آهنگران هم نبودم. یکی از افرادی که نقش بسیار مؤثری در این زمینه داشت، حبیب الله معلمی بود. این پیرمرد همگام با شهدا ما را راه انداخت. مرحوم معلمی استادی بود که من را برای حرکت در این راه و تدام این حرکت، تشویق می‌کرد. خیلی صبور بود، پشتکار قوی داشت. پیرمرد بود، اما همت بالایی داشت. تا صبح بیدار بود، شعرها را با هم هماهنگ می‌کردیم، من می‌خوابیدم اما او بعد از این تازه به مزرعه می‌رفت و بیل می‌زد. پاک بود. مرحوم معلمی با شهدا و بچه‌های جبهه عجین بود و همین انس سبب شد تا سروده‌هایش در جان‌ها نفوذ کند.

شهید حکیم به من جرأت روضه خواندن داد
تسنیم: بله، مرحوم معلمی نقش مهمی در مدیریت نوحه‌ها داشتند، اما پرسش من بیشتر معطوف به این است که خود شما این انرژی و روحیه را از کدام سردار شهید وام می‌گرفتید؟
حسین علم‌الهدی که رفیق صمیمی و بچه محلمان بود. همچنین شهید محمدعلی حکیم که هر دو این بزرگواران در هویزه شهید شدند. این دو نفر نقش بسیار زیادی داشتند. محمدعلی حکیم به من جرأت داد که نوحه بخوانم. علم‌الهدی و حکیم هر دو در اینکه من وارد مبارزات پیش از انقلاب و بعد از آن وارد جبهه شوم، نقش اساسی داشتند. قبل از انقلاب شعارگوی راهپیمایی‌ها بودم، اما حکیم به من جرأت داد و من را تشویق کرد که روضه بخوانم و مداحی کنم.

تلخ و شیرین جنگ برایم شیرین است
*تسنیم: بیان کدامیک از خاطرات برایتان دشوار بود؟
تلخ و شیرین هشت سال دفاع مقدس خیلی زیاد است، اما روی هم رفته تلخ و شیرین آن برای من شیرین بود. دفاع مقدس برای خدا بود، هرچه که برای خدا باشد، شیرین است. وقتی دفاع مقدس و روزهایی را که در جبهه بودیم، مرور می‌کنم‌، یاد جمله پربرکت و پرمحتوای حضرت زینب(س) در کاخ ابن زیاد می‌افتم که در جواب ابن زیاد فرمودند: «ما رأیت الا جمیلاً: غیر از زیبایی چیزی ندیدم».

درجه ایمان حضرت زینب(س) خیلی بالا بود. بدن مبارک برادر و خانواده‌اش قطعه قطعه شد، سر بر روی نیزه رفت، همه کشته یا اسیر شدند، اما ایشان فرمودند که جز زیبایی چیزی ندیدند. هرچه که برای خدا باشد، هم زیباست و هم ماندگار؛ لذا قیام امام حسین(ع)، با وجود همه تلخی‌ها و گریه‌ها، چون برای خدا بود هم زیبا بود، هم زیبا بود و هم ماندگار شد.
دفاع مقدس هم روزهای تلخ و شیرین بسیار داشت. صفا و صمیمیت و اخلاصی که بچه‌ها در آن سال‌ها داشتند، همه چیز را خدایی کرده بود. از این جهت است که می‌گویم همه تلخ و شیرینی‌های جنگ برای من شیرین بود.

منبع: جهان نيوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jahannews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جهان نيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۴۹۴۶۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فتاوای آیت‌الله حکیم در سطح جامعه تحول ایجاد می‌کرد

حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین ملک زاده در چهلمین نشست تخصصی همایش بین‌المللی فقه سیاست خارجی با موضوع «بررسی مبانی فقهی تبدل رأی آیت‌الله حکیم درباره تعامل با اهل کتاب» با اشاره به اینکه موضوع شناسی این بحث بسیار مفصل است و فقط به معنای بین الاذهانی که وجود دارد را در نظر می‌گیریم و منظور ما یهود و نصارا است، گفت: در مورد اهل کتاب یک سری احکام عمومی وجود دارد که هر غیرمسلمانی می‌تواند داشته باشد و یک سری احکام اختصاصی. مثلاً اهل ذمه شدن و زندگی با آزادی در ذمه اسلام و حفظ جان و مال و ناموس او و عناوین از این قبیل از اختصاصات اهل کتاب است و قائلی وجود ندارد که غیر از اهل کتاب مشمول این حکم شود.

وی ادامه داد: اما آیا برخی مسائل مانند طهارت و نجاست و یا جواز نکاح هم از اختصاصات اهل کتاب است یا میان همه کفار عمومیت دارد؟ همچنین چرا آیت‌الله حکیم را انتخاب کردیم؟ اولاً ایشان لااقل در عراق بعد از آیت‌الله بروجردی مرجع تقلید اعلا بودند، درحالی‌که اعاظم دیگری بودند و برخی قائل به اعلمیت سایرین بودند، بنابراین از این لحاظ جایگاه مهم و والایی دارند. جهت دیگر جنبه‌های اجتماعی ایشان است و اثرگذاری فتاوای ایشان بود که در سطح جامعه موج و تحول ایجاد می‌کرد. جهت سوم ارتباط خیلی خوب ایشان با شخصیت‌های جهان اسلام بود که از ایشان شخصیتی بین المللی ساخته بود. از سوی دیگر ایشان سالیان درازی فتاوای مشهوری در مورد اهل کتاب مانند نجاست اهل کتاب، عدم جواز نکاح دائم با کتابیة داشتند که مشهور بود و همه از آن مطلع بودند، اما یک‌باره و پس از سفر درمانی مرحوم آیت‌الله حکیم به انگلستان، فتاوای ایشان در این زمینه تغییر کرد و در هر صورت با توجه به اینکه ایشان مخالفینی هم داشتند، این تبدل رأی نیازمند نوعی جرئت بود.

حجت الاسلام والمسلمین ملک‌زاده با ذکر اینکه برای بررسی رأی مرحوم حکیم، آن را در دو سطح می‌توان بررسی کرد؛ سطح فقه فتوایی و سطح فقه استدلالی، افزود: در سطح فقه فتوایی به رساله‌ی عملیه و کتاب منهاج الصالحین ایشان مراجعه می‌کنیم. در رساله عملیه، ایشان در مسئله ۱۰۷ می‌گویند:«کافر یعنی کسی که غیر معترف به خداوند است یا برای خدا شریک قرار می‌دهد یا پیغمبری پیامبر خاتم را قبول ندارد، نجس است.» در باب ازدواج نیز در مسئله ٢۴٠۶ می‌گویند:«زن مسلمان نمی‌تواند به عقد کافر درآید، مرد کافر هم نمی‌تواند با کافر ازدواج دائم کند. ولی صیغه موقت با زن اهل کتاب مانعی ندارد.» منظور از صیغه هم متعه است و می‌بینم که فتوای ایشان صریح است. اما در منهاج الصالحین که دیدگاه ایشان بعد از تبدل رأی ذکر شده است، در کتاب الطهارة مورد دهم از نجاسات را کافر معرفی می‌کند و اهل کتاب را از این مورد استثنا کرده و ایشان را ذاتاً پاک برمی‌شمرد و باقی مانده‌ی آب و غذای آنها را نیز پاک می‌داند. در کتاب النکاح هم می‌گویند:«ازدواج با کافر غیرکتابی، چه دائم و چه منقطع، جایز نیست و در این حکم اجماع وجود دارد.» و در مورد ازدواج با اهل کتاب هم می‌گویند:«فی الکتابیة قولان، اظهرهما الجواز فی المنقطع و اما فی الدائم اشکال و الاظهر الجواز...» یعنی ازدواج دائم را هم جایز می‌دادند که این نظر قطعا خلاف مشهور است. هرچند ظاهرا فتوای مرحوم آیت‌الله بروجردی هم همین بوده است.

وی گفت: همچنین در استفتائات پرسیده شده از ایشان، بعد از خبر تغییر در فتاوا، سؤالات زیادی از سوی مردم در این مورد مطرح می‌شود و ایشان در پاسخ به این سؤالات که عموماً درباره‌ی طهارت اهل کتاب و پاک بودن غذا و آب خورده شده توسط آنان است، بر فتوای جدید خود تأکید دارند. از جمله در کتاب رسالة الاسلام که در پاسخ تأکید دارند که اهل کتاب طهارت ذاتی دارند، هرچند ممکن است مانند مسلمانان نجاست بر آنان عارض شود اما در صورت برطرف شدن نجاست، پاک هستند. مطلب مهم این است که این تبدل رأی در اواخر عمر ایشان صورت گرفته است و تا اواخر عمر بر همان رأی پیشین بوده اند.

استاد حوزه علمیه قم گفت: در سطح فقه استدلالی، کتاب مستمسک ایشان که اولین شرح استدلالی بر کتاب عروة الوثقی است و تاکنون نیز مورد توجه عموم فقها بوده است. هرچند این کتاب بخش نکاح ندارد و در بخش طهارت می‌توان فتوای ایشان درباره‌ی اهل کتاب را بررسی کرد. در این بخش ذیل عبارات صاحب عروه در اقسام کافر در پاورقی می‌گویند:«درباره‌ی این مطلب اجماع وجود دارد و از کتب سید مرتضی، ابن زهره، ابن ادریس، محقق حلی، علامه حلی و... این اجماع حکایت شده است و حتی ادعای اجماع مسلمین شده است. اما درمیان اهل سنت حکم به طهارت آنان شده است.»

حجت الاسلام والمسلمین ملک‌زاده ادامه داد: به عنوان دلیل دوم به آیه ۲۸ سوره توبه استناد می‌کنند که می‌فرماید:«...إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...» ذیل آیه اشکالاتی که به استدلال به این آیه مطرح شده را بیان می‌کنند و چند پاسخ برای هریک از اشکالات ارائه می‌دهند و سپس به عنوان دلیل سوم به سنت استدلال می‌کنند و روایاتی که از نظر خودشان مهمتر بوده را ذکر می‌کنند. بعد از آن، می‌گویند نصوصی که از آن طهارت اهل کتاب برداشت می‌شود را مطرح می‌کند و نوعی تعارض بین این دو دسته روایات ایجاد می‌شود. گام اول جمع دلالی است در این مواقع، اما از این روش استفاده نمی‌کنند بلکه در این دسته روایات خدشه وارد می‌کنند تا روایت دلالت بر نجاست اهل کتاب را برتری بدهند. این موردی خاص است که علما خلاف روش اجتهادی عمل کرده‌اند.

وی گفت: ایشان به یکایک این روایات طهارت خدشه وارد می‌کنند و در انتها سراغ به آیه حل الطعام می‌روند. تمام اینها را که می‌گویند، از مجموع آن، قول به نجاست اهل کتاب تقویت می‌شود و می‌توان گفت قائل به نجاست هستند. هرچند که بازهم انگار که مطلب برای ایشان تمام نشده است و می‌توان نوعی تردید در رأی ایشان دید. از جمله اشاره به اینکه کثرت اختلاطی که با اهل کتاب وجود داشته و به این ترتیب با حکم نجاست، حرج عظیمی برای شیعیان به‌وجود می‌آمده. البته سعی کرده‌اند اینها را با توجیهاتی پاسخ دهند و عبور کنند اما مشخص است که خودشان به یقین نرسیده‌اند. از جمله اینکه در انتهای کلام خود می‌گویند:«اقوا نجاست اهل کتاب است. هرچند روایات فراوانی درباب نکاح دائم و متعه با کتابیه وجود داشته و شهرت داشته و اصحاب طبق آن عمل می‌کردند، جا داشته اصحاب در این باره، نجاست کتابیه، بپرسند یا امام متذکر آن شود که نسبت به آن مراقبت کنند.» گویا بعد از اینکه می‌گویند اقوا نجاست اهل کتاب است، بازهم قانع نمی‌شوند و می‌گویند پس این روایات را چه‌کار کنیم؟ همچنین از مجمع البیان نقل می‌کنند، طعام اهل کتاب پاک است، اگر نیاز به تزکیه نداشته باشد و اختلاف در جایی است که نیاز به تزکیه دارد.

استاد حوزه علمیه قم گفت: در نتیجه باید گفت، ماده‌ی این تغییر رأی از جانب مرحوم آیت‌الله حکیم، در مستمسک دیده می‌شود و خود آقای حکیم نتوانسته به حکم یقینی برسد و به خاطر مطرح کردن این دست سؤالات و بی پاسخ گذاشتن آن، به نوعی زمینه‌ی این تغییر رأی را داشته است. لکن در مقام فتوا، آنگونه فتوا داد است. اما چرا ایشان به لحاظ استدلالی نمی‌تواند به‌طور قطعی قائل به نجاست اهل کتاب باشد؟ به نظر می‌رسد دلیلش نقل اجماع است. لااقل اگر معتقد به وجود شهرت فتوایی به نجاست اهل کتاب باشیم، این امر اجازه نمی‌داده که ایشان راحت به این مسئله وارد شود.

حجت الاسلام والمسلمین ملک‌زاده افزود: برای تأثیر نقش اجماع بد نیست این نکته را ذکر کنیم که مرحوم آیت‌الله خویی با وجود اینکه برای شهرت وزنی قائل نبودند و در این موضوع در التنقیح تأکید دارند که طهارت اهل کتاب مرتکز ذهنی اصحاب بوده و از این مسئله عبور می‌کردند و مسائل دیگر را مطرح می‌کردند و به‌خاطر پرهیز نداشتن اهل کتاب از نجاسات، عمده مسائل حول این امر بوده است و گفته‌اند نمی‌توانیم به اخبار نجاست فتوا بدهیم، اما با عنایت به وجود شهرت در این زمینه، فتوا به طهارت مشکل‌تر است و به همین دلیل قائل به رعایت احتیاط واجب در این زمینه هستند و البته تا پایان عمر هم رأی خود را تغییر ندادند.

وی در پایان این نشست گفت: بنابراین می‌توان گفت زمینه تبدل مرحوم آیت الله حکیم از پیش وجود داشته و نیازی به استدلال به ادله جدید نداشته اند اما به نوعی احتیاط در فتوا داشتند و بالاخره در اواخر عمر این احتیاط را کنار گذاشتند و با قطعیت فتوا دادند.

دیگر خبرها

  • نظامی گنجوی شاعر شهیر تفرشی
  • رام‌الله: اگر حمایت آمریکا نبود نتانیاهو جرأت به چالش کشیدن قوانین بین‌المللی را نداشت
  • فتاوای آیت‌الله حکیم در سطح جامعه تحول ایجاد می‌کرد
  • مردم ایران با شهید و شهادت آشنا هستند
  • ببینید | خاطرات شنیدنی رهبر انقلاب از استادِ شهید مرتضی مطهری
  • تصویب طرح یادمان و جانمایی کاربری‌ها در تپه روضه الشهید
  • پرداختن به خاطرات مقام معظم رهبری؛ گام اول فصلنامه «ماجرا»
  • ولایت‌محوری گام نهادن در مسیر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است
  • پرداختن به خاطرات مقام معظم رهبری؛ گام اول «ماجرا»
  • شهید مطهری مجاهد عرصه‌ جهاد تبیین بود